قرآن کريم به صراحت ميفرمايد که اعمال نيک، گناهان را محو و نابود
مينمايد:
>إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ<[1]
به يقين خوبيها، بديها را از ميان مىبرد.
اعمال نيک و اعمال بد انسان، به انحاء مختلف در يکديگر اثر ميگذارند؛
يعني همانطور که حسنات، سيّئات را محو و نابود ميکنند، برخي از اعمال ناشايست و
گناهان نيز، حسنات آدمي را حبط ميکنند و اثر آن را از بين ميبرند:
>إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ
بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ
بِعَذابٍ أَليمٍ، أُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ
وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ [2]<
كسانى كه به آيات خدا كفر مىورزند، و پيامبران را بهناحق مىكشند، و
دادگستران را به قتل مىرسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده. آنان
كسانىاند كه در دنيا و آخرت، اعمالشان تباه و باطل شده و براى آنان هيچ ياورى
نيست.
اثر پذيري و تأثير و تأثّر متقابل اعمال در يکديگر، گاهي موجب ميشود
که گناهان آدمي محو گردد و باعث آمرزش او شود. مهمترين حسنهاي که قرآن شريف نيز
بدان اشارۀ مستقيم دارد، نماز است. به اين صورت که ابتدا، امر به اقامۀ نماز ميفرمايد
و زمان آن را نيز مشخّص ميکند، سپس ميفرمايد که حسنات، سيّئات را نابود ميسازد:
>وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ
الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْري لِلذَّاكِرينَ[3]<
و در دو طرف روز و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبيها(كه
نماز در رأس آنهاست) بديها را از ميان مىبرد. اين تذكّري است براي يادكنندگان.
نماز، برکات و اثرات فرواني در زندگي و در سلوک معنوي انسان دارد و از
جمله، موجب نابودي و حبط گناهان ميشود.
حضرت سلمان% نقل ميکند
که با پيامبر اکرم$ زير درختي
بوديم. آن حضرت، شاخۀ خشکي از درخت کَنده و تکان دادند تا برگهايش ريخت. سپس
فرمودند: هنگامي که مسلمان وضوي خود را به خوبي گرفت و نمازهاي پنجگانه را به جاي
آورد، گناهانش ميريزد، چنانکه اين برگها بر روي زمين ريخت.
در برخي از روايات ديگر نيز نماز، کفّارۀ گناهان شمرده شده است.
البته در اين مجال اشاره به دو نکتۀ اساسي حائز اهميّت است:
نکتۀ اوّل اينکه نمازي ميتواند
موجب ريزش گناهان شود، که به معناي حقيقي، نماز باشد. يعني خضوع به معناي ادب
ظاهري و خشوع، به معناي ادب باطني در آن مراعات گردد. نماز اول وقت، با جماعت و در
مسجد که همراه با حضور قلب و توجه باطني باشد، آدمي را متوجه حضور در محضر خداوند متعال
ميکند و اين توجّه و بيداري، حالتي شبيه به حالت توبه براي او پديد ميآورد.
اساس منزل توبه، رسيدن به حالت خشوع در برابر خداي سبحان است و چنين
حالتي در نمازِ همراه با حضور قلب و در نماز حقيقي براي انسان پديدار ميگردد.
حالتي که انسان خود را در مقابل خداوند متعال، ذليل و حقير بيابد و در پيشگاه او
احساس شرمندگي نمايد.
نکتۀ دوّم که نبايد از آن
غافل شد، اين است که نماز، خودبهخود انسان را به راه مستقيم هدايت ميکند و او را
از انجام معاصي باز ميدارد:
>وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ[6]<
و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمىدارد.
هنگامي که انسان در راه هدايت قدم بگذارد و مرتکب گناه نشود، يعني به
انجام اعمال صالح مبادرت ورزد، به طور ناخودآگاه مسير حرکت به سوي خداي تعالي را
طي ميکند.
چنانکه پيش از اين گفتيم «عمل صالح» ـ که همان اصلاحِ عملي است ـ رکن
چهارم منزل توبه است که توبه با آن تحقّق مييابد؛ يعني کسي که توبه ميکند، پس از
احساس و اظهار ندامت و تصميم بر ترک معاصي، بايد به انجام اعمال صالح بپردازد. آيۀ
شريفهاي که بيان شد ميفرمايد: «حسنات» و در رأس آن، «نماز»، موجب محو گناهان
است. به بيان ديگر، کسي که عمل او صالح است و به انجام اعمال نيک و حسنات ميپردازد،
همان کسي است که در راه مستقيم و به سوي خداوند تبارک و تعالي حرکت مينمايد.
کسي که پيوسته به انجام کارهاي نيک بپردزاد و بر آن مداومت ورزد،
تدريجاً از گناه و معصيت دور ميشود و به جايي ميرسد که ديگر گناهي از او سر
نخواهد زد و شايد اين معنا را نيز براي آيۀ شريفه بتوان در نظر گرفت که: انجام
حسنات، موجب ميشود پس از مدّتي انسان مرتکب گناه نشود، از اين جهت فرموده است که
حسنات، گناهان را از بين ميبرد.
در واقع، «حسنات» باعث دستيابي به توفيق ترک معاصي و فاصله گرفتن از
گناه ميشود و همين امر علاوه بر اينکه مانع افتادن انسان به ورطۀ گناهان جديد ميشود،
گناهان قبلي او و گناهان و خطاهاي فراموش شده يا لغزشهايي که از آن توبه نکرده
است را از بين ميبرد.
افزون بر اين، اگر سيّئات را در مقابل کبائر و فواحش که در آيات ديگر
قرآن بيان شده است، به معني گناهان و لغزشهاي کوچک، در نظر بگيريم، ميتوان گفت
که گناهان بزرگ و اعمال زشت، قطعاً نياز به توبه و جبران دارد و سيّئات که همان
گناهان کوچک هستند، با انجام اعمال نيک، از بين ميروند.
در روايات معصومين( نيز آمده
است: هنگاميکه انسان قصد انجام «سيّئه» ميکند، اگر انجام ندهد، گناهي براي او
ثبت نميکنند. ولي اگر انجام دهد، تا هفت ساعت به وي مهلت ميدهند و فرشتۀ موکّل
«حسنات»، به فرشتۀ موکّل «سيّئات» که در طرف چپ است، ميگويد: براي نوشتن گناه او
شتاب مکن، شايد کار نيکي انجام دهد که آن سيئه را محو سازد. زيرا خداوند عزّوجلّ
فرموده است: >إِنَّ الْحَسَناتِ
يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ<، و اگر تا هفت ساعت، حسنهاي انجام ندهد و
استغفار نيز ننمايد، گناه او نوشته ميشود و ثبت ميگردد.
چنانکه پيش از اين نيز گفتيم کلمة «سيّئه»، در قرآن کريم در مقابل کبيره
بيان شده است و بسيار
بعيد است گناهان کبيره و اعمال زشت، با انجام حسنه از بين برود. امّا به هر تقدير
بايد دانست که انجام اعمال نيک، جزو سلسلۀ اسباب و علل آمرزش است و ممکن است
خداوند متعال کبائر را نيز با آن ببخشد، هرچند ما به عمق علّت آن دست نيابيم.
البته در اين صورت نيز نبايدکسي خود را بينياز از توبه بداند و جرأت گناهکردن
پيدا کند؛ زيرا هيچکس اطمينان ندارد که همة گناهان او با «حسنات» زدوده شود.